من هیچوقت نمیتونم از مشکلاتی که درونم حس میکنم حرف بزنم فقط میفهمم یه چیزی داره از درون منو اذیت میکنه و هر لحظه بیشتر منو غرق خودش میکنه. من از درونم از جایی که نه درک میشه و نه دیده میشه دارم با یه هیولا میجنگم و از بیرون لبخند میزنم و مثل یه آدم نرمال رفتار میکنم. خستم، از جنگیدن با هیولای درونم عمیقا خستم. حتی یه خواب ابدی هم نمیتونه خستگی رو از روحم بیرون بکشه.
مرسی عزیزممممممممم وقت گذاشتیییییی دورت بگردممممم🩷دقیقا هر کی میاد نیگه چقد کوچیکنو نداری و... تو م ...
منم مسخره می شدم . آدم بی شعور زیاده . ولی فکر کن تو همه ی هدفات رو ول کنی و تمرکزت رو بزاری روی رشد سینه هات. منطقی نیست. شاید پیش خودت بگی نه اینجوری نیست.ولی به مرور میشه دغدغه ات. هرجا نگاه می کنی سینه می بینی 😂و همش توی فکر سوتین خریدنی و بعضاً ممکنه راه هایی هم بری که به جسم و روحت آسیب بزنی. به خاطر چی؟ به خاطر دوتا حرف مزخرف. بزرگم بشن بازم یه عده هستن مسخرت کنن بگن سینه هات چه بزرگه. زندگیتو کن. بزار اونا توی فکر سینه باشند تو فکر درس و تحصیل و دانشگاه و کار و زندگی و اهدافت باش...