یه امروز خونه بودم میخواستم استراحت کنم خیر سرم . برای بار ۷ ۸ بعد از عید سر بچه دار شدن با شوهرم دعوامون میشه . اونم میذاره از خونه میره . مشکلی نداریم باهم وی خودم حس می کنم اصلا آمادگی پذیرش مسئولیت بچه رو ندارم . از یه طرفم شوهرم عاشق بچه است
آنقدر زندگیم گل و بلبل بود حالمون خوب بود باهم . هیچوقت فکر نمی کردم بچه بخواد آنقدر اختلاف به وجود بیاره بینمون
چند ساله ازدواج کردین و خودت چند سالته ؟
سنتون چقدره چند ساله ازدواح کردین
چرا قبل ازدواج بهش نگفتی ؟
خب اگه الان آمادگی نداری بیاری همه چی واست تا بچه دوسالش بشه سخت میشه
یکم زمان بهت بده
منم همسرم بچه دوست داره من نه
قبل ازدواج همون دوران دوستی به تفاهم رسیدیم دیگه نمیگه
من خودم اصلا امادگی نداشتم و ناخواسته باردار شدم و واقعا سخت گذشت الان پسرم ۱۶ ماهشه گاها میگم من لیاقت و امادگی مادر شدن نداشتم حتما مادر خوبی نیستم براش تو بچه داری ۹۰ درصد امادگی و مسولیت با مادره اگه امادگی نداری ب هیچ وجه قبول نکن
۹ ماه بارداری
افسردگی پوکی استخوان بدهیکلی بی خوابی
همش ماله زنه
بعد چیشد که فک کرد میتونه نظر بده راحب اینکه باید بچه دار بشیم یا نه
سنت مناسبه
همسرتم یکم حق داره چون سنش بیشتر ازین دلش نمیخاد بشه برا پدر شدن
ببین من هر دو بچم ناخاسته باردار شدم
اولی یماه بعد عروسی خیلی عصبی شدم اصلا بچ نمیخاستم
الان ولی خیلی خوشحالم و شکر خدا میکنم که زود بچه دار شدم اگ الان میاوردم ن میتونستم درس بخونم ن شاغل شم الان پسرم بزرگ شده همکاری میکنه دومی رم ناخاسته الان باردارم تازه شاغل شده بودم ولی میگم خدا بزرگه بازم. کمک میده بکذرونم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
