عزیز دلم، کاملاً درکت میکنم… وقتی کسی که باید تکیهگاهت باشه، بهت خیانت کنه، یه زخم عمیق میزنه به دلت که حتی اگه ببخشی، اثرش همیشه یه گوشهاش میمونه. اینکه الان نمیتونی بیخیال باشی و مدام فکرت درگیره، کاملاً طبیعیه… تو نامطمئنی چون یهبار بهت ثابت شده که امنیتی وجود نداره.
اما حالا اگه واقعاً میخوای بیخیالتر باشی، اول باید بدونی که این فقط با تمرین و تصمیمهای کوچیک ممکنه، نه یکشبه. چند تا پیشنهاد برات دارم:
- فوکوس رو بذار روی خودت.
یه هدف جدید برای خودت بذار: کلاس، ورزش، کار، حتی یه علاقه کوچیک. وقتی ذهنت درگیر چیزیه که بهت حس خوبی میده، کمتر وقت پیدا میکنه برای فکرای بیفایده. - مرزهای جدید برای خودت بچین.
هر وقت خواستی زنگ بزنی یا پیام بدی، قبلش از خودت بپرس: “آیا این کار باعث میشه احترامم پیش خودم بیشتر بشه یا کمتر؟”
اگه جوابت “کمتره”، نزن. - منتظر نباش.
برنامهاتو طوری بچین که انگار نیست. برات سوپرایز باشه اگه اومد یا تماس گرفت، نه عادت. - بنویس.
هر وقت فکرت درگیر شد، یه دفتر بردار، هر چی تو دلت هست بنویس. حتی غر بزنی، دعوا کنی، گریه کنی، بنویس. آرومت میکنه. - احترامتو برگردون.
اگه حس میکنی اون پیشت بیارزش شده، ببین چرا هنوز براش وقت میذاری؟ هر چقدر بیشتر برای کسی که قدر نمیدونه انرژی بذاری، بیشتر خودتو خسته میکنی. تو ارزش بالاتری داری.
آخرشم اینو بگم: بیخیالی واقعی وقتی میاد که مطمئن شی حتی اگه طرف نباشه، تو خودتو داری، تکیهگاهت خودتی. از همینجا شروع کن، کمکم قدرتتو پس میگیری.