یه اقایی تو اشناها هست دوساله حس میکنم از من غیرمستقیم خوشش میاد. بعد هر وقت بحث ازدواج تو مهمونی ها میاد میگه که فعلا قصدم اینه درسم رو تموم کنم. دانشجوی دکتراست. ممکنه وقتی درسش تموم شد از من خواستگاری کنه یا اگر میخواست تا الان یه حرکتی میزد؟
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بنظر من اصلا بهش فکر و خودتو درگیر نکن عزیزم هرچی صلاح و قسمتت باشه همون میشه تو فقط روی خودت تمرکز کن
درود👋همون شیرین معروفم، شیرین زن آقامون خسرو، از دیار ارمنستانم و از خون ایران! یه روز یه ورپریده ای به اسم شاپور اومد و نقاشی منو کشید بعد از وجنات یکی از دوستاش به اسم خسرو برام تعریف کرد و من قند تودلم آب شد! چند وقت بعد اومد و به من گفت نقاشی منو به خسرو نشون داده و اونم دل به من باخته؛ الانم برام این انگشتر و نامه رو فرستاده و از من دعوت کرده تا به قصرش برم!. منم راه افتادم به سوی تیسفون(پایتخت ایران ساسانی) تا ببینم کیه این شاهزاده خوش سر و سیما که همه ازش تعریف میکنن. در همین حین خسرو عجول هم دلش طاقت نیاورده بود و راه افتاده بود سمت ارمنستان تا منو ببینه.من رفتم تیسفون ولی گفتن شاهزاده رفته ارمنستان پی شیرین نامی. اونم رفته بود ارمنستان به کاخ عمه من و فهمیده بود من اومدم تیسفون و زده به کاهدون!. عمه من "مهر بانو "ملکه و والی ارمنستان بود، برام خبر فرستاد تا خودمو برسونم چون شاهزاده خسرو قراره اونجا مدتی بمونه، منم دوباره راه افتادم تا بلکه زودتر ببینم این دلداده ی والازاده رو.(بقیه داستان داخل تاپیکم هست😉)