چطور تحمل میکنید 😓
با شوهر خونسرد بی عاطفه که هیچ درک و توجهی نداره
دیگه خسته شدم از تنهایی از روزهای تکراری
بیاین صحبت کنیم
مامان بابای من
از اول هم اینجوری بود
من والان دلم خیلی گرفته داشتم به خدا میگفتم یه راهی پیش پام بزاره خسته شدم دیگه
باید فک کنی مُرده زندگیتو کنی.. خونه میاد نمیاد انگاراصلا نمیبینیش... همین
ماکه حتی رابطه جنسی هم نداریم صرفا منو ب چشم خدمتکار خونه وبچه هاش میبینه ...منم بعنوان یه دوست یا برادر فقط بخاطر بچه ها باهاش زندگی میکنم
طلاق عاطفی دقیقا چطوره حس میکنم منم طلاق عاطفی گرفتم کلمه ای باشوهرم حرف نمیزنم دربهترین حالت ممکن غذاشو میخوره پای تلوزیون میشینه و بعدم میخوابه و میره بیرون .هرکاری هم بیرون داشته باشم برادرش یا دامادمون برام انجام میده اکثر مواقع هم خودم .خبر از هیچی نداره ن خرجی ن بچه ها هیچ و هیچ.زبونشم هشت متره هر لحظه نفرینش میگنم انگار ن انگار
نمیدونم طلاق بگیرم یا بمونم تو این زندگی کوفتی
بعد طلاق با دوتا پسر بچه سخت میشه
نمیدونم چکار کنم؟؟
وقتی آدم یاد بگیره که با خودش تنهایی هم میشه حالش خوب باشه دیگه انقدر غصه سردی همسرشو نداره
البته که خیلی از اون مواردی که ما بهش میگیم سرد بودن اسمش فقط متفاوت بودنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
