زندگی منو ببینید عبرت بگیرید ، از وقتی که چشممو باز کردم همش درحال کتک خوردن بودم ، همش ۷ سالم بود که مامانم ازمن انتظار داشت تو کارای خونه بهش کمک کنم ، چرا چون از همون اول قبول کرده بود که عمه هامو نگه داره و اونا هم دست به سیاه و سفید نمیزدن ، چون پدربزرگ مادربزرگم فوت کرده بودن و بابام قبول کرده بود خواهراشو نگه داره تا وقتی که سر و سامون بگیرن ، خانم بعد از اینکه من و داداشم به دنیا اومدیم تازه فهمید چه اشتباهی کرده ، انتظار داشت بابام خواهراشو بندازه تو کوچه ، عصبانیتشو سر ما خالی میکرد اونم به بدترین شکل ، یکبار نشد بهمون توجه کنه چون وقتی برای ما نداشت ، هیچوقت یادم نمیره هر وقت دیدار با اولیا میشد تنها کسی که هیچوقت نمیومد مامان من بود ، اون موقع هم عین الان نبود که توجه نکنن اون موقع خیلی سخت میگرفتن ، من همیشه پیش همه خار میشدم ، بعدشم برای فرار از اون شرایط تن به ازدواج با کسی که هیچ حسی بهش نداشتم دادم ، کاش طلاقشو میگرفت میرفت بخدا اگه میرفت من شرایطم بهتر از این بود ، الانم حاضر نیستم حتی صدای مامانمو بشنوم چون مادری نکرده برام ، بهم زنگ میزنه حتی جوابشم نمیدم ، چند روز دیگه هم میرم یه شهر دیگه خونه اجاره میکنم تا کلا قطع رابطه کنم ، بخدا اگه همین الان زنگ بزنن بگن مادرت یا پدرت مُرده ذره ای ناراحت نمیشم چون وقتایی که باید نبودن ، غریبه ها بیشتر برام دل میسوزونن تا اونا
دوستان منselentia_6 نیستم اشتباه نگیرید من قبل از ایشون بودم اینجا 😊
الانم بحثش که پیش میاد مامانم میگه من شمارو ول نکردم من بخاطر شما طلاق نگرفتم ، کاش طلاقشو میگرفت میرفت ، میخوام صد سال سیاه بخاطر ما تحمل نکنه ، جهنم از اون زندگی که ما میکردیم بهتر بود
دوستان منselentia_6 نیستم اشتباه نگیرید من قبل از ایشون بودم اینجا 😊
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.