طولانی نیست ماجرا لطفا نظر بدین
۲۶ سالمه
من دو تا خواهر بزرگتر دارم
عقدم از 1401
بعد از عقدم زیاد یا شوهرم اوکی نبودم و به جایی رسیدم که میدونستم 10 درصدم دوستش ندارم
من تو یک سال اول عقدم تو فکر تصمیم گیری بودم برا طلاق . خانوادم رو طبق نظر مشاور در جریان گذاشتم. تو این مدت افسردگی بدی داشتم
دختری که 6 صبح دوش میگرفت میرفت سر کار تا 12 ظهر خواب بود
دو تا خواهر بزرگم حتی یه پیام ندادن حالم رو بپرسن
الان احتمالا فقط یه پاتختی کوچیک بگیرم برم سر خونه زندگیم
میخوام به خواهرام پیام بدم خوشحال میشم نیاین
اینکارو بکنم ؟
خواهر کوچکتره خیلی عذابم داد میدونست با شوهرم درگیرم ... میگفت قیافه خواستی نداری که خواستگار بهتر از این داشته باشی
مجردی یه گردنبند و گوشواره با درآمد خودم خریدم گفت مگه به خاطر طلات بیان بگیرنت
تو خرید عقدم دعوا درست کرد
خواهر بزرگم هم از تصمیم طلاقم خبر داشت و از تحت نظر روانپزشک بودن من
اما یه زنگ به من نزد
چیکار کنم به نظرتون ؟!
( بحث دیشب رو هم میگم الان)