با خانواده شوهرم کلا کات کردیم بابت اینکه به پسرشون که شوهر من باشه میگن هرچی ما بگیم باید بگه چشم چون بزرگش کردیم آب و نونش دادیم از صدقه سر ما بوده که به جایی رسیده بعد ما بهش ارث میرسه.اونوقت باید ما بگیم کجا برین چکار کنید خونه کی برین کل خانواده شوهرم از برای اینکه مادرشوهرم میره خونشون نفرین میکنه!میترسن مارو دعوت کنن چون مادرشوهرم میگه هرکی من صلاح میدونم باید برین خونش با هیچ کس از خانواده شوهرم رفت و آمد نداریم خسته شدم مگه داریم همچین چیزی