امشب نامزدم و خونوادش اومده بودن راجب تعداد مهمونا و عروسی حرف بزنن
برادر شوهرم به بابام گف تا 20 نفر از مهموناتو قدمشون رو چشمم خودمون پول شامشو میدیم ولی مابقی هرچقد دعوت کنی پای خودتون پول اندازی ام کردن خودتون بردارید واسه مهمونای خودتونو مام خرج مهمونای خودمونو میدیم هر کی سوا پول اندازی مهمونای خودشون برداره
من خیلی ناراحت شدم اونجاچیزی نگفتم گفتم حالا میگن دختره کوچیک بزرگ حالیش نیس نمیزاره حرف بزنیم
ولی بعدش پشت گوشی با نامزدم جر و بحث کردم
گفتم اومده بودی عرضتو به بابای من نشون بدی؟ ما 50 تا مهمون اونم فامیلای نزدیک بیشتر دعوت نمیکنیم دیگه پنجاه تا مهمون چیه ک نتونی شامشونو بدی میدادی پول اندازی ام هرچقد کردن مال خودت میشد برمیداشتی برا خودت فهم و شعور نداری نمیدونی وام ازدواجم برنداشتیم بابام دستش خالیه اومدی همچین حرفی میزنی؟
گف ما رسممون اینه منم گفتم سگ برینه تو عروسی و غذایی ک تو بخوای به مهمونای ما بدی خودمون میدیم فقد اومدی درک و شعورتو به من نشون بدی
ولی داداشم گف هرچندتا میخواید مهمون دعوت کنید خودم خرجشونو میدم پول اندازیم شد همونجوری میدم به تو من نمیخوام