قبلا تو یه شرکتی کار میکردم با یه همکارم تا پای نامزدی رفتیم ولی بهم خورد ، امروز رفته بودم دانشگاه کارای مدرک انجام بدم ، دیدمش از تو ماشینش زل زده بود بهم یه لحظه نگاهم بهش افتاد ، چند ثانیه بهم نگاه کردیم چه دنیای کوچیکی چرا اونو باید اونجا میدیدم ، من پیاده بودم اون با ماشین همینجوری آروم آروم با ماشین میومد بهم نگاه میکرد میخواست برسونتم ، یهویی گوشیم زنگ خورد وایستادم ، اونم وایستاد همینطوری نگاه می کرد ، من دیگه نگاش نکردم