چه روزای خوبی داشتیم
درسته کلی بحث میکردیم
اما چند تا تاپیک زدم در موردش وقتی میخونمشون قلبم تیکه تیکه میشه
دلتنگ آخرین نگاهم من الان دوماهه ندیدمش به کی بگم که دلتنگم دلم واسه صداش یه ذره شده دلم واسه خندههاش شوخیاش تنگه
وای که همه اینا یه طرف اینکه بخاطر بقیه نامزدیم بهم خورد یه طرف
کاش اختلاف بین خودمون بود انقد برام درد نداشت😭
چند باریم خواست درستش کنه بابام نذاشت حتی بیاد خونمون، حتی واسطه فرستادن چن بار
اما الان دیگه خبری ازش نیست دو هفتهای هست هیچ احوالی از من نمیپرسه ن پیامی ن زنگی حتما ناامید شده
دلم میخواد یه بار دیگه اون دوران کنار هم بودنمون تکرار شه💔
احساس میکنم با گذاشتن حس خوبم تو این سایت و خنده و غش و ضعف رفتنم باهاش، جلوی بقیه خودمونو چشم زدم
میشه برام دعا کنین من واقعا بدون اون نمیتونم زندگی کنم نمیتونم بخندم نمیتونم سرپا وایسم