سالهاست که مریم عزیزمو ندیدم.
با اینکه تو یه شهر هستیم به خاطر اخلاقی که همسرش داشت.
من به یادش بودم و همیشه دعاش میکردم دل تنگش بودم ولی نمیخواستم زندگیش به هم بریزه.
الان مریم نه ماهه که از همسرش جدا زندگی میکنه کمی به آرامش روحی رسیده و قراره تا چند دقیقه دیگه همو ببینیم.
حاضر بودم نبینمش تا آخر عمر ولی زندگیش بر قرار باشه اما نشد...