کاش منم بتونم انقدر سر هرچیزی مغرور نباشم و نگم من مستقلم
دوستم با یه پسر تازه یه هفتست دوست شده
پسره یه تعارف زده من شام بیرونم اینم گفته وای چقدر دلم جوجه کباب میخواد کاش بود
اونم گفته خب بگیرم بیارم برات
ساعت ۱۱ شب گفته خب بگیر
چقدر عجیبه
منو بکشی نمیتونم حس میکنم من به شوهرمم نتونم بگم
میدونین مشکل از اینجاست که من پدرم همیشه بیکار بود الان حدود ۶ سال از ۱۸ سااگی که استخدام شدم حتی خرید با بابام میرم من حساب میکنم
همه چیز با منه همین باعث شده انقدر گارد داشته باشم سر این قضیه و اصلا خوب نیست
حس مردونگی و تامین رفاه برای طرف مقایل تامین نمیشه