خسته شدم دیگه ی پسری تو زندگیم بود که رابطمون از هم پاشید ولی خانوادم بیخیال ماجرا نمیشن مامانم همش طرف پسرس منو خوردم میکنه، هرچی پسره بیشتر اذیتم کنه خانوادم بیشتر طرفشو میگیرن، حالم داره ازین زندگی بهم میخوره مامانم از بچگی حسرت ی ذره محبت و به دلم گذاشته الانم آجیمو برداشته رفته و منو به حال خودم رها کرده میخوام ی قرصی بخورم فقط بترسن و دست از کاراشون بردارن در حد چند ساعت بیهوشی لطفا نگید برو مشاوره و این کارو نکن کار ازین حرفا گذشته نابودم کردن فقط قرص پیشنهاد بدین از غصه جونم به لبم رسیده دارن آبرومو میبرن همه جا
ی دختر نوجوان تو آشناها برای جلب توجه قرص خورده بود رسوندن بیمارستان میگفتن داد میزده من نمیخوام بمیرن فقط خواستم بترسین ولی نتونستن کاری براش انجام بدن 💔