من کلا باهاشون رابطه نداشتم،دلیلش اینه که زنگ میزد به شوهرم بد منو میگفت به دروغ حالا اگه واقعا بدی کرده بودم و راستشو میگفت حرصم نمیگرفتا،یه نمونش به شوهرم زنگ زده بود گفته بود تو گرما رفتم جلو درتون زنت خونه بود صدا آهنگ و راه رفتن میومد ولی درو باز نکرد😐در صورتی که من اصلا اون روز خونه نبودم بیرون نبودم هزار تا مورد اینجوری و از همه بدتر که شوهرم باور میکرد و من بدتر کینه میگرفتم،یه سری هم که به خانوادم بی احترامی کرد و منم گفتم دیگه کات.
اینم بگم از پدرشوهرم جدا شده تنها زندگی میکنه خلاصه من چند سال نرفتم تا امسال عید فطر یه موضوع پیش اومد مجبور شدم باهاش هم صحبت شم و یه عده به اصطلاح بزرگتر گفتن تنهاست حداقل ماهی یه بار با شوهرت دو ساعت برید بیاید.
من میرم ولی اصلا هم صحبت نمیشم سلام و علیک اگه سوالی کنه کوتاه جواب میدم یا گاهی جواب نمیدم خودمو میزنم به نشنیدن،فقط تو جمع و چیدن سفره کمک میکنم ظرف شستن که اصلا،یعنی عین غریبه یه گوشه میشینم صدامم درنمیاد،شوهرمم که کلا کم حرفه میریم اونجا سرش تو اینستا یا گروه دوستاشه.
منم بابت رفتارم عذاب وجدان میگیرم به شوهرم میگم من نمیام اصلا تو ماهی دو بار برو بخدا کارت ندارم هر چقدر بری میگه نه قول دادی باید بیای.