امروز صبح رفتم خونشون شوهرم شهر دیگه رفته ماموریت. عقد هستیم. هروقت میرم خونشون انتظار داره من خونشو جارو کنم ظرفاشو بشورم غذا بپزم. حالش بد بود میخاست براش مهمون بیاد. حس میکنم الکی خودشو زده بود به مریضی تا کارارو بندازه گردن من. من جارو زدم خونشو غذا پختم برا مهمونا ظرفارو شستم اون خابیده بود و دستشو گذاشته بود رو سرش. میگف وای سرم درد میکنه ب دادم برسید و از این حرفا. کلی بهش رسیدگی کردم دارو دادم پدرشوهرمم رفته بود مغازه
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
والا دختر خودشم اینقدر وظیفه نداره چه برسه به شما که هنوز عقدی
اجازه نده ازت سواستفاده کنه
نهایتا در حد ظرف شستن و یا سفره جمع کردن
زیادی رو داره
کم کم قطع کن اینو مگرنه بعده عروسی خودش میدونه چیکارت کنه
احترام، احترام میاره اگه جوابت رو ندادم به شعور و عقل نداشتت یه نگاهی بنداز👄🩷 این یه روزه بده نه یک زندگی بد، اینا خیلی باهم فرق دارن❄️✨️گاهی دونفر باید کمی از هم فاصله بگیرن تا بفهمند چقدر نیازمند برگشتن به هم هستند💗،زندگی سخته ولی خوشحال باش یه پ.ن خر نیستی که دروغ میگه و خودش باور میکنه بقیم خرم فرض میکنه🤡🚮