قرار بود فردا بریم بیرون با خونوادش مامانش و باباش ی جریانی شد نمیتونن بیان بعد داداش کوچیکش و خواهرش گفتن میایم بعد خواهرش گفت ک میخوایم بریم فقط قبل 6 ساعت 5 اینا برگردیم من با دوستم میخوام برم بیرون بعد هی بحث میکردن نامزدم میگف نمیایم و دیر تر میایم و اونم میگف نمیام
دلم میخواس بیام اما خب دورتر میاین یهو نامزدم گف خب ب دوستتم بگو بیادمن ی لحظه اینجوری 😐نمیدونم چم شد گفتم گوشی بده بهش گوشی داد ب نامزدم گفتم اگ نمیتونه بیاد یا نمیخواد بیاد مجبورش نکن چرا میگی دوستش بیاره؟ گف من پیشنهاد دادم و فلان و عصبی شدم گوشی قطع کردم گفتم نمیام 😂بعد دوباره زنگ زد دیگ اوکی شد
ببینین مسئله اصلا دوست نیس من اگ دوستای خودم بودن اصلا مشکلی نداشتم بیان با ما اما دوستای خواهرشوهرم نه نمیدونم جرا انقدر جبهه گرفتم یهو اصلا واقعا ب لحظه اینجوری شدم 😅