از ۱۳ خرداد پارسال تا امسال دقیقا شده ۱ سال که فهمیدیم ام اس داره
۲۰ روزه متوجه شدیم توی سرش پلاک هست دقیقا نمیدونم چه نقاطی از مغزش ولی دکترا کلا گفتن دیگه درمان جواب نمیده به مرحله ای رسیدیم که میخاستن از طریق شکمش و عمل جراحی دارو رو مستقیم برسونن به نخاعش
حال جسمیش خوبه؟ نه تب داره بدنش هیچ استقامتی نداره دکترا میگن به تشنجم میرسه استرس داره نابودش میکنه(( استرس شدید جز عوارض ام اسه))
امید به زندگی داره ؟ اصلا
دائم از مرگ حرف میزنه؟ اره حتی وصیتم میکنه میگه تو میخای من خوشحال باشم؟ پس دعا کن بمیرم
نمیدونم چی بگم حتی نمیدونم چرا اینجا دارم این حرفارو میزنم
یه روز فکر میکردم با دعای شما ممکنه اوضامون خوب بشه
ولی انگار دیگه واقعا باید باور کنم خدایی نیست