نه پدرشوهرم که اصلا مادرشوهرم نه ولی گاهی
تازه خداحافظي هم میکنم ازجاشون تکون نمیخورن ولی کافیه دادمادهاشون بیان تا دم در استقبال میرن موقع رفتن تا تو کوجه بدرقه
بلافاصله چایی بیارن تو سفره اول دامادها
اون هفته بعد از چندوقت رفتم خونشون نشستم هیچی نیاوردن 45 دقیقه بعد که شوهرم از بیرون اومد چایی و میوه اوردن
مادرشوهرم یه مدت دقت کردم میرفتم به بهونه چلیی میرفت تو آشپزخونه تا ما نشسته بوذیم سرسو گرم نیکرد ما که میخواسیم بیایم میگفت عه میخواین برین من تازه اومدم بشینم منم حاضر جداب نیستم متأسفانه که بگم تا ما بشینیم شما از آشپزخونه نمیایی بیرون