خسته شدم از دستش اگه بچه نداشتم طلاق میگرفتم اول عاشقش بودم جونمو میدادم براش ولی رفته رفته خودشو از چشم انداخت با کاراش
گفت اول زندگیمون با پدر مادرم با هم زندگی کنیم خونه بخریم بعد جدا شیم قبول کردم الان چهار ساله با همین خونه هم خریدیم نمیاد جدا بشیم تا اسم جدایی میارم اعصابش خورد میشه خونه هم خریدیم
خیلی خسیسه کلا سالی ی دست لباس میخرم اونم باید با ناراحتی ازش پول بگیرم هستم کرده قبلا فکر نمیکردم در آینده ی مانتو 700 تومنی ساده برام بشه حسرت
تا حالا یکبار هم نشده صد تومن در بیاره بگه بیا شاید لازمت میشه
از وقتی نامزد کردیم که میشه 6 سال پیش پول نداده لوازم آرایش بگیرم میدونم اکه بگم میگه نمیخواد نمیده
اخلاق هم نداره اخلاقش خیلی گنده سر همه چیز بحث و دعوا درست میکنه
با همه اینا کنار میام بازم بعضی وقتا ی حرفایی بهم میزنه ی تیکه های میندازه دوست دارم بمیرم
خسته شدم از زندگی سیرم کرده
ی مدت تو فکرم بود برم اسنپ کار کنم یا سرویس مدرسه ببرم حداقل دستم تو جیب خودم باشه به خاطر 10 تومن همش جواب پس ندم بهش
خستم کرده از زندگی بدم میاد 😭😭😭