بچه ها هفته پیش گفت بریم بیرون
منم گفتم پول ندارم فعلا، بمونه چند هفته بعد
بعد گفت نه بیا مهمون من منم گفتم نمیخواد عذاب وجدان میگیرم، گفت نه بیا بریم فلان کافه مثل یه جلسه کاریه و همکارامو دعوت کردم
منم دیدم داره زیاد میگه گفتم شاید میخواد محصولاتشو بفروشه میخواد اونجا شلوغ باشه
خلاصه رفتیم چون پول کافه رو اون حساب کرد (من یه چایی خوردم هشتاد تومن) منم پول اسنپ و حساب کردم که چهل تومن شده بود.
بعد اونجا یه خانومه اومد مغزمو خورد همش میگفت نه این کار عااالیهههه پول بی نهایت(اره جون عمش پول بی نهایت بود که به من نمیرسید😂) بعد میگفت نه کارمندی خوب نیس و پول تو فروشندگیه و..
بعد من گفتم فعلا میخوام برم کاراموزی نمیخوام خودمو درگیر کنم.
از اون موقع دوستم همش زنگ میزنه چیشد؟ بیا اصلا وقت نمیگیره و...
منم گفتم نمیخوام گفتم پول بیاد دستم یه کرم ازت میخرم(علنا هم گفتم پول ندارم فعلا اااا😑)
الان بهم پیام داده بیا خونمون محصولارو ببین منم گفتم امتحان دارم گفت نههه ولت نمیبره که
من حس میکنم شاید به خاطر چاییه فشار اومده بهش
پولشو پس بدم؟ اخه خب خودش گفت مهمون بعدشم یساعت قشنگ وقت منو گرفتن که اره کرمای ما خوبه محصولات ما اینجورین اونجورین.... به خاطر همین میگم خب اونا وقت منو گرفتن دیگه😐حساب حساب نمیشه یعنی؟