حالا من پریشب کل چراغارو خاموش کردم بچه هارو فرستادم بخوابن شوهرم رو مبل خوابش برده بود تنها اومدم اتاق هندزفری گذاشتم ک بخوابم.یهو حس کردم ی نگاه روم سنگینی میکنه چشممو باز کردم ی سیاهی دیدم
نگو پسرم اومده بالا سرم خوابش نمیبرده سکته کردما وایساده بود نگام میکرد