میگه مامان نودلیت میخام گفتم اوکی بعد میگه میخام خودم تمام کارهاشو بکنم اگه من دست میزدم جیغ جیغ میکرد
خلاصه آب برنج از اینور در حال قل قل
کتری اب جوش از اونور در حال قل قل
حالا گیر که خودم میخام آب جوششو بریزم کتری رو برداشته حالا هی دستشم میلرزه داداششم هی این وسط توی دست و پا که منم بدین من من
یهو سیمام قاطی کرد فقط داد میزدم میگفتم گم شین از آشپزخونه بیرون میخاهین منو بدبخت کنین آگه اب جوش روتون چپه شه من چه کنم
پسره ی شکمو واسه شکمش میخاد مارو بدبخت کنه