نميخوام تو تخت باشه 🙄 ولي خب واقعا نميتونم تصور كنم كه اين مدلي زندگي كنم. ادم ازدواج ميكنه كه زندگي شروع كنه نه اينكه اون در بياره من بخورم. 😞 كه اصنم خرج نميكنم من چيزايي كه دوس دارم و باهاشون حال ميكنم پولي نيس اصن متاسفانه
منم شوهرم ۱۱ صب میره سرکار ( من خابم تا ۱) بعدش ساعت ۱۰ شب میاد خونه.تا ۱ شب اینطورا هم بیداریم.بیرون هم میریم با هم.ولی راستش منم کمبودشو حس میکنم وهمیشه دوست داشتم ساعت کاریش ۸ صب تا ۴ بعد از ظهر میبود که نیست
استارتر جاااان نگووووو که دلم خونه
من كلا از بچگي چون مامانم پزشك بود بابامم هميشه سر كار شديدا علايقم با بقيه فرق داره من اونقدري كه از پياده روي و بازي هاي مختلف و كاراي خاص با شوهرم لذت ميبرم از خريد كردن و كاراي پولي لذت نميبرم چون شديدنننننن تو دلم كمبود محبت دارم . من شوهرم يه بار برام ساندويچ گردو پنير اورد من از خوشالي گريه كردم😅 البته اين برميگرده به بچگيم چون من هيچوقت نه مامان داشتم و نه بابا و دوستام هميشه ساندويچاي خونگي داشتن و من تو جيبم پول بود بايد از بوفه مدرسه كيك ميخريدم😞 من چيزايي كه باعث خوشحاليم ميشه واسه بقيه مسخرست . همه فك ميكنن ديوونم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
