من تازه باردار شدم هنوز پنج هفته اس دل درد و کمر درد دارم و شاغل هم هستم
دیشب مهمانی خونه اقوام همسرم دعوت شدیم که من گفتم چون بزرگترا زیادن و قطعا باید اونهمه ظرف رو من و عروس خانواده بشوریم خطرناکه و من نمیخوام بفهمن باردارم چون هنوز نه قلب بچه تشکیل شده نه اصلا معلومه که میمونه یانه
به همسرم گفتم بهشون بگو ما جایی قبلا قول دادیم و عذر خواهی کن همسرمم اوکی داد
بعدش مادر همسرم زنگ زد و من درست نشنیدم چی گفت اما داشت غر میزد که خیلی کار زشتی کردین نیومدین!
همسرم گفت خب نمیتونه زیاد وایسه کمر درد داره و ...
خلاصه آخرش اعصابش خورد شد و تلفن رو قطع کرد و برگشت به من گفت از دست تو من چیکار کنم!!!
منم تو بارداری خیییلی حساس شدم سریع زدم زیر گریه و یه عالمه گریه کردم
به نظرتون با مادر شوهرم چیکار کنم از همین اول کار داره اذیت میکنه وای به روزی که بچه به دنیا بیاد