چون دیدم فردا سالگرد عروسیمونه و اونم میره ی شهر دیگه و فردا ظهر میاد فرصت دونستم کارامو بکنم ب خونه برسم حتی براش شام درست کردم ب مادرشوهرمم اس دادم ک شما بخوابین من میام بالا میخابم جوابم نداد
کارام ساعت دو تموم شد چون برقامون میره گفتم امشب کارامو بکنم شوهرمم خونه نیس سر و صدا بشه مشکلی نیس
از طرفی دندونم خیلی درد میکرد بعد یکم کار کردن میشستم
ساعت دو مادرشوهرم زنک زده چرا نمیای کاراتو چرا نگه داشتی برا الان.. بهش توضیخ دادم برای فردا خاستم خونمون تمیز باشه دندونم درد میکرد و..
بم میگه گم شو برو دندون پزشکی یکم ارزش قاعل شو سالگرد ازدواج میگیرین اما برا هم دیگه ارزش قاعل نیستین
منم گفتم من و شوهرم هیچ مشکلی باهم نداریم گفت زیاد دارین بدبختین شما
زبونش انگار نیش ماره
خب من صلاح دیدم تا الان بیدار باشم کارامو بکنم
چرا همه چیو ب هم ربط میده