دوستم زنگ زده دنبال یه کسی میگرده براش سر کتاب باز کنه بعد به من میگه بگم به مامانت که کسی رو رد نداره میگم بهش نه میره به شوهرم میگه مامانم .و خلاصه باز دوباره میگم نه باز آخرش اینجوری میکنه فکر نکنم چیزی بگه مامانت با خودشم میخنده همینجوریم که میگفت من عصبی شده بودم مخم بهم ریخته بود چون از قبلش گفته بودم بهش که نه مامانم و خشم نمیاد بفهمه و اینا امروزم زنگ زده میگه منم اعصابم خورد شد بد حرف زدم باهاش اخرش