تازه عروسم هر روز با هم دعوا داریم از همون شب اول اهمیتی نمیده به من البته خودش میگه اینجور نیست وز به روز بینمون داره بدتر میشه خسته شدم از دستش دلم میخواد منم مثل بقیه دخترا شوهر حمایتگر و عاشقی داشته باشم 😭🥺 خیلی احساس تنهایی میکنم
اخه فقط دو هفته نیس تازه من ماه عسلم نرفتم یه بار بهش گفتم بریم فلان جا اسکان ارزون داره مشهد گفت بزار به خواهر و مادرم اینا بگم ببینم میتونن بیان یا نه چون قبلش ثبت نام کردم دعوام کرد که عه چرا زدی میخواستم به اونام بگم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
برام دعا کنید خیلی دلم گرفته کل علایقمو کنار گذاشتم تا بهش سختی ندم خدا میدونه چقدر سختمه این زندگی 😭 هر سری سر غذا دعوا داریم همش سعی میکنم غذا های متفاوت درست کنم بجای تشکر هی میگه فلانه و بهمانه و چرا گوشت و برنج تو غذا استفاده کردی منم خیلی بد صحبت کردم باهاش یه وقتا ولی بخدا خودش اولش دلمو بدجور هی میشکونه
متاسفانه خیلی وقته حس میکنم از خدا دور شدم فقط گلایه هامو براش میبرم ولی تا میام حس و حالمو خوب کنم باز با شوهرم مشکل پیدا میکنم و از همه چی نا امید میشم خیلی تو عقد و بعد عروسی سختی کشیدم به اندازه خودم