سر این سوالم که دو سه بار پرسیدم نگفت دکتره یه دختر جون بود عصبی شد..
رفتیم عکس گرفتیم کلی ترافیک و الافی اومدم کلینیک عکسو دادم منشی..بچه م خسته شده بود بهونه میگرفت ده دقیقه بعد رفتم در زدم و خیلی مودبانه گفتم خانوم دکتر بچه م اذیت میکنه اگر میشه زودتر عکس مو ببینید ..دکتره با لحن بد گفت مگه دستم ازاد شده که ببینم..مریض زیر دستش نبود من در زدم..
گفتم اخه بچه مکوچیکه اذیت میکنه اگر امکان داره بگید کی نوبت من میشه..شروع کرد بلند و تند سرم دعوا که تو از همون اول اذیت کردی رو اعصابم بودی و همچین چیزایی..کلی توهین کرد بهم..من چون ویزیت داده بودم هیچچی نگفتم ..وگرنه میخواستم بگم برو به روانپزشک خودتو نشون بده
منشیش مهربون گفت برو الان میام نوبت شماست..سر این قضیه و توهیناش بهم و جواب ندادنم خیلی حالم بد بود..شب رسیدیم خونه خسته هم بودم یه سریال دیدم تا حالم بهتر بشه و تحقیراشو فراموش کنم