ببین من اصلا مذهبی نیستم ولی خب مثل شما اتفاقات بد زیاد افتاد اما من همرو خیر و صلاح خدا دونستم
سخت بودا خب من موقع دخترم خیلی دستم پر بود هر چی دلش میخواست تا نود درصدشو تهیه میکردم مگر چیزای خیلی گرونو نمیتونستم
اما موقعی که قصد کردیم بچه ی دوم بیاد چون دخترم تنها بود و خودمونم تک فرزند دوست نداشتیم باردار شدم و خب زمان تولد پسرم ما صفر بودیم تا دو سال سه سال بعدش هم لباس کهنه های دخترمو تنش میکردم
از کسی کمک نخواستم غذامون بیشتر تخم مرغ بود و سیب زمینی اما خداییش دلمون خوش بود حتی روزیکه که صاحب خونه پرتمون کرد بیرون اسباب و اثاثمو ریخت تو کوچه بازم یادم نمیاد گله کرده باشم و گفتم حتما من یا شوهرم کاری کردیم که حقمونه تنبیه بشیم
من حتی همون روزم نذاشتم خانواده هامون بفهمن که اثاثیه تو کوچس
بعدم تو خونه ای ساکن شدم که وسط شهر بود اما سقفش کاه گلی جوری که صاحب خونم تو زمستون زنگ زده بود که نگرانم سقف بیاد پایین
اما خب چاره ای جز صبر ما و البته تلاش شبانه روز همسرم نبود خب
ولی به لطف همون خدای خوبم که هیچ وقت بنده هاشو تنها نمیذاره اروم اروم اوضاف خوب شد بهتر از قبل شد و همش لطف خدا بوده
حالا شمام حواست باشه به بنده های خدا،دل کسی رو نشکن حق کسی هم نخور باور کن همینا معجزه میکنن
هییچ وقت کاریت به دیگران نباش حتی اگر تو دینت گفتن فلان کارو بکن شما نکن مثلا نمونش امر به معروف و نهی از منکر رو من اصلا قبول ندارم چون خدا میدونه چه بلا و اشوبی تو دل طرف مقابل میفته
شما کافیه سرت تو زندگیت باشه و همیشه قبل از هر کسی و هر چیزی خدا رو در نظر بگیر (البته من اینا رو گفتم چون حس کردم مذهبی هستید وگرنه هیچ شناختی ندارم ی وقت به خودت نگیری فکر کنی منظوری دارم و من خدا خودش شاهده حتی ی تاپیک از شما رو نخوندم که بدونم چطور ادمی هستید و فقط من باب مثال عرض کردم) ببین هر چی شد بازم کم نیار بگو خدایا من میدونم حتما اینم به نفع منه
شک ندارم خدا داره صبرتونو امتحان میکنه و اگر همسرت اهل تلاش باشه دوباره به همه چی میرسه
من همسرم شب و روز نداشت صد بارم با دست خالی تو اون تایم ضربه خورد اما کم نیاورد و همشو مدیون تلاش همسرم و لطف خدا جونم میدونم و قطعا شما خیلی از من بهتری حتما و حتما خدا کمکت میکنه
من ی عادت دیگم دارم شاید تاثیر داشته باشه
خیلی جاها از حقم میگذرم و با طرف دهن ب دهن نمیشم خصوصا وقتی درست نمیدونم حق با من هست یا طرف مقابل پس فقط واگذار میکنم به خدا و اهل نفرین نیستم چون میگم خدا خودش بهتر حل میکنه داستانو