2777
2789

سلام

مادرم به پدرم خیانت میکرد منم از کلاس چهارم دبستان شاهد بودم البته فقط در حد چت و تماس بود ولی خیلی تاثیرات روحی بدی روم گذاشت و مادرم از چشمم افتاد تا اینکه یه بار دبیرستانی که بودم به روش اوردم اونم گفت نه چنین چیزی نبوده و نفرینم کرد و از اون روز دیگه رفتارش با من خوب نشد و با محبت باهام حرف نزد اما خب وظایف مادریشو همیشه خوب انجام داده خوبی زیاد بهم کرده اما دیگه هیچوقت قربون صدقم نرفت یا منو نبوسید. 

وقتی بهش گفتم فرق میذاری با بقیه با محبت رفتار میکنی اما با من نه ،، دوباره نفرینم کرد گفت این همه بهت خوبی کردم اصلا نمیبینی و گریه کرد


الان چکار کنم حق با کیه

عذاب وجدان دارم

شاید نکرده تو بد متوجه شدی

میدونم که همیشه حق میگم مرسی از لایکاتون اگر در تاپیکی نظرات بیجا و غیرمنطقی به کامنت من          دادین و پاسخی دریافت نکردین                                     دیگه بدونین ارزش خودتون و نظرتتون در چه حد پایین بوده.         پس احترام خودتونو نگه دارین.باتشکر

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خیانت که افتخار نیست...به روش اوردی که چی بشه......بیخیال...اون صمیمیت بینتون دیگه بر نمیگرده...اونم اگه مادر خوبی بود میفهمید ...شما چه حسی میگیری از کارش

تا وقتی خدا هست،ریشه ی هیچ آرزویی خشک نمیشه
خیانت که افتخار نیست...به روش اوردی که چی بشه......بیخیال...اون صمیمیت بینتون دیگه بر نمیگرده...اونم ...

به روش اوردم که بس کنه.چون میدیدم با کسی حرف عاشقانه میزنه و عذاب میکشیدم

اما خودشو زد به گریه و نفرین و..

از اون روزم با من مثل قبل نشد

خب برای تو که مادر خوبی بوده ازش عذر خواهی کن بغلش کن با هم خوب باشید

اخه چطور

وقتی اون همه عذابم داد. حتی به خاطر منم که شده دست از اون کاراش برنداشت

یا حداقل جوری رفتار نکرد که من نفهمم 

به روش اوردم که بس کنه.چون میدیدم با کسی حرف عاشقانه میزنه و عذاب میکشیدماما خودشو زد به گریه و نفری ...

خب بچه بودی که فکر کردی با یه جمله تو....میگذره از طرفش...

تا وقتی خدا هست،ریشه ی هیچ آرزویی خشک نمیشه
الان چکار کنمبا مادرم خیلی بحث داریمواقعا کم اوردم

خب سعی کن کم کم.بحث هارو کم کنی.دیگه به مسأله خیانتش اشاره نکن.چون عصبیش میکنی.......چون خودش میدونه کارش اشتباه...اما ناراحتیش سر تو خالی میکنه...کم کم....هر بحثی که میدونی با هم موافق نیستین پیش نکش.درموردش حرف نزن....یکم هم بیخیال باش...درسته حس مادر فرزندی خیلی خوبه...ولی قرار نیست.همه ی مادر دخترا عاشق هم باشن...الان من خودم چون مادرم هیچوقت محبت کلامی اینا نداشت.اصلا بهش وابسته نیستم....

تا وقتی خدا هست،ریشه ی هیچ آرزویی خشک نمیشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792