2777
2789

مامان من همیشه همین کارو میکنه، یه بار یه چی مال داداشمو انداخته بود دور ، بعد داداشم خبر نداشت همونو گذاشته بود دیوار برای فروش ، مشتری اومده بود براش دم در این همینجور داشت میگشت تو خونه پیداش کنه اخرش که مامانم اعتراف کرد انداخته 😂 قیافش دیدن داشت ، مشتریم کلی منتظر مونده بود اینم با کلی شرمتدگی رفت گفت که مامانم انداختش دور 

اگر روزی از خاورمیانه پرسیدند بگو خاکی بود که افغانش به ایران می‌گریخت ایرانی اش به ترکیه ، ترکش به سرزمین سبز ها و بور ها ....که رفتن های ما هجرت نبود گریز بود ، سفر نکردیم کوچانده شدیم ، بگو از مرگ به آوارگی پناهنده شدیم.از خفت به بی وطنی!

به دفعات زیااااااد 😂

دورت بگردم من ننه 😍

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

من خودم اینجوریم😂🥲

𝐊💍🥹 پروفم خودمم دوسته عزیز فیک نکن🥲😂خب یه بیوگرافی از خودم بدم؛من یه دختر خوش ذوق اکوری پکوریم از دیاره لرستان دارایی یه عدد یار میباشم تازه عقد نمودیم و یه نی نی کوشولووو داریم ک خواهر شوهرمه🥹نی نیم 🤏اینقدههه 🎀🥹😂

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بله عروسکم که به اندازه ی بچه برام ارزش داشت 🥹🥹🥹

اخی 😢

اگر روزی از خاورمیانه پرسیدند بگو خاکی بود که افغانش به ایران می‌گریخت ایرانی اش به ترکیه ، ترکش به سرزمین سبز ها و بور ها ....که رفتن های ما هجرت نبود گریز بود ، سفر نکردیم کوچانده شدیم ، بگو از مرگ به آوارگی پناهنده شدیم.از خفت به بی وطنی!
نه خداروشکر هیچی دست به وسایلمون نمیزنهاخه چه کاریه🤦🏻‍♀️

خوش ب حالت مامان من که همه رو عاصی کرده مخصوصا بابام 😂 همیشه چیزی گم میکنه میگه حتما مامانت انداخته دور کلن ناامیده اصلا نمیگرده 

اگر روزی از خاورمیانه پرسیدند بگو خاکی بود که افغانش به ایران می‌گریخت ایرانی اش به ترکیه ، ترکش به سرزمین سبز ها و بور ها ....که رفتن های ما هجرت نبود گریز بود ، سفر نکردیم کوچانده شدیم ، بگو از مرگ به آوارگی پناهنده شدیم.از خفت به بی وطنی!

اووو تا دلت بخواد ی بار از شهرستان ی دبه سه خط بزرگ پنیر محلی دادن اومدیم بخوریم مامانم گفت نمیخوردید دادم رفت باورت میشه تازه ی هفته بود که اورده بودنش ی بارم ی عالمه کمپوت سیب دست کرده بود با خواهرم میخوردیم بعد دیدیم باقیش نیست گفد نمیخوردید دادم رفت کلا خوراکیا رو میدا میرفت ز بارم ی دبه ماست ترشی البالو رو داده بود ما هنوزم مست بوش هستیم ترشی لیته و شکم پاره وااااای چراااا یادم اوردی 😔😔😔

اووو تا دلت بخواد ی بار از شهرستان ی دبه سه خط بزرگ پنیر محلی دادن اومدیم بخوریم مامانم گفت نمیخوردی ...

اخی عزیزم 😥 مامان من خداروشکر ب خوراکی کار نداره

اگر روزی از خاورمیانه پرسیدند بگو خاکی بود که افغانش به ایران می‌گریخت ایرانی اش به ترکیه ، ترکش به سرزمین سبز ها و بور ها ....که رفتن های ما هجرت نبود گریز بود ، سفر نکردیم کوچانده شدیم ، بگو از مرگ به آوارگی پناهنده شدیم.از خفت به بی وطنی!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز