2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بمیرم برا اون بچه اعتماد به نفسش دچار مشکل میشه با این حرفا 

پسره یا دختر 

به چه چیز تو آنقدر وابسته شدم؟ به چشمانت که مرا نمیبیند😔؟ یا به قلبت که مال نیست💔 هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد🥲 وای از این عمر که با میگذرد، میگذرد 🙂

رو ب دخترت کن بگو مثلا عمه شعور حرف زدن نداره ولی مامان نمیاد همه جا اینو بگه

چیزی ک اینجا بهش رسیدم اینه...در هر صورت حق با شماس و من عمرا ریپلای بزنم و بحث کنم چون زمان و انرژی هر دو برام ارزشمند تر از بحث با شماس

بمیرم برا اون بچه اعتماد به نفسش دچار مشکل میشه با این حرفا پسره یا دختر

دختر یکی از اشناها به خانواده پدریش رفته بود و سبزه شده لود مادرش اینا سفید پوستن

اینقدر ب این بچه گفته بودن سیاهی ک وقتی خالش باردار بود به مادرش گفته بود کاش دختر خاله با من بازی کنه اخه اون سفید میشه بقیه اونو دوست دارن

چیزی ک اینجا بهش رسیدم اینه...در هر صورت حق با شماس و من عمرا ریپلای بزنم و بحث کنم چون زمان و انرژی هر دو برام ارزشمند تر از بحث با شماس

رنگ پوست منم سبزه بود بشدت اذیتم کردن فامیل مامانم بی زبون الان تازه ادم شدم در حال ریدن بهشون هستم :/

تاپیک مهاجرت رو خواهم زد. تاپیک آخرین شبی که روی تخت توی خونه کنار پدر مادرم میخوابم رو خواهم زد. تاپیک خداحافظی از ایران و مردمش رو خواهم زد. تاپیک جمع کردن چمدونم رو خواهم زد.   ‌‌‌‌                   فراموش نکن که به آزادی فکر کردی فراموش نکن که نفس هات به شمار افتاد فراموش نکن که امیدوار بودی که ناامیدشدی فراموش نکن که زخم عمیق برداشتی فراموش نکن فراموش نکن. مامان اگه صبح رفتم شب بر نگشتم جسدم تو بیابون پیدا شد نترس روی سنگ قبرم بزنیا بنویس تا آخرین لحظه جنگید مامان اگه هیچ وقت نتونستم از ایران برم هرکس داشت مهاجرت میکرد بهش زعفرون و پسته بده ببره با خودش. مامان کاش بیشتر مراقبم بودیا مامان تو امضام دارم برات مینویسم بگم تو اون شب رو تجربه میکنی که بدون من برمیگردی خونه و شب بدون من میخوابی و من فقط از اصفهان خارج نشدما من ایرانو ترک کردم. مامان دیگه شب زنگ نمیزنی بگی بیا خونه بابا منتظره دیر وقته بیا خونه سفره آمادست. مامانی برای تو نوشتم ولی نه فقط تو برای هرکس که میخونه امضام اون نمیدونه با نوشتن این امضا چقدر اشک ریختم و تصور کردم ولی نوشتمش و در آخر خانم امینی بخواب که ما بیداریم

دختر یکی از اشناها به خانواده پدریش رفته بود و سبزه شده لود مادرش اینا سفید پوستناینقدر ب این بچه گف ...

بمیرم الهی😭 خواهر کوچیک منم پوستش سبزه اس من گندمی ام یعنی روشن تره پوستم و خواهر وسطیم سفیده 

اونوقت هروقت با خواهر وسطیم دعوا میکرد خواهر وسطیم بش می‌گفت سیاه سوخته و ....

مامانمم دوسه بار بهش گفت من جلوشون وایسادم نزاشتم این رفتار زشتو ادامه بدن 

چون خواهرم داشت دیوونه میشد بمیرم براش الهی می‌رفت تو گوشی مامانم سرچ میکرد. تو گوگل راه های سفید شدن پوست

صابون برا سفید شد پوست و ..... همش ۱۰ سالش بود

دیگه نزاشتم اذیت بشه نشستم باهاش حرف زدم گفتم خیلیم زنگ پوستت خوبه برنزه اس این خارجیاو باکلاسای پولدار میرن سولاریوم و حتی مستقیم میرن حموم آفتاب بگیرن برنزه بشن از اون روزم خودش ماشاالله اعتماد به نفس داره هرکسی بهش چنین چیزی بگه درجا میگه من بدون سولاریوم و هیچ هزینه ای برنزه ام حسودیت میشه ک مثه من خاص نیستی 😂

به چه چیز تو آنقدر وابسته شدم؟ به چشمانت که مرا نمیبیند😔؟ یا به قلبت که مال نیست💔 هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد🥲 وای از این عمر که با میگذرد، میگذرد 🙂

بمیرم الهی😭 خواهر کوچیک منم پوستش سبزه اس من گندمی ام یعنی روشن تره پوستم و خواهر وسطیم سفیده اونوق ...

عزیزم😍

چیزی ک اینجا بهش رسیدم اینه...در هر صورت حق با شماس و من عمرا ریپلای بزنم و بحث کنم چون زمان و انرژی هر دو برام ارزشمند تر از بحث با شماس

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز