بخدا خسته ک اصلا نمیدونم از کجا و کدومش بگم
کلا آدمیه که دهنش راحت به دروغ میچرخه
حتی خونوادمم فهمیدن
از همون اول موقع خواستگاری و آشنایی دروغ گفت تا الان
بهم گفته بود تو شرکت کار میکنه و فلان پست مهم رو داره
گفتم تحصیل کرده ست و این شغلی که میگه ثبات و درآمد خوبی داره
ولی اخه مگه میشه در این حد دروغ گو باشی که شغلتم دروغ بگی
چند روز بعد ازدواجمون صبح رفت و تایم کاری برگشت گفت شرکت بودم
اما بعدش دیگه شب و روزش شد اسنپ
۳ صبح میره ۸ شب میاد
هرچی میگم کارت چیشد پس میگه ولشکن اون درآمد نداره
بخدا به هرکی بگی شغلشو میگه درآمدش پس خیلی خوبه..
اما این میگه اسنپ خوبه فقط
میگم بیا پولامونو جمع کنیم مغازه بزنیم و باهم بچرخونیمش میگه نه
نمیدونم چرا دو دستی چسبیده به مسافر کشی
با داداشش که حرف میزد ، یواشکی شنیدم میگفت برو اسنپ خیلی خوبه هم دور میزنی و آشنا میشی با یکی از تنهایی در میای
هم یه پولی ته جیبتو میگیره
بخدا خسته م ..نه وقت میذاره برام نه پولی میده نه رابطه زن و شوهری مون خوبه
تا بهش میگم میگه میخوام استراحت کنم که صبح زود برم نمیشه بدنم خسته میشه..
بریدم دیگه از اسنپ رفتنش..چهار تا آدم میبره اینور اونور هوا برش داشته هرچی میشه میگه زنا اینجوری رفتار میکنن..اینجوری لباس میپوشن..اینجوری حرف میزنن
ولی تو نه..همش مقایسه میکنه
نمیفهمه اگه پول داشته باشم منم به خودم میرسم
منم میرم فلانجامو عمل میکنم یا لباس میخرم میپوشم
وقتی کاری پیش میاد زنگ میزنم بهش و مسافر داشته باشه یجوری لهجه و لحن ش رو عوض میکنه و حرف میزنه که حالت عادی که پیشمه اصلا اونجوری نیست
بی احترامی که میکنه و به روش میارم بجای اینکه من ناراحت باشم و سرش غر بزنم میپره بهم که همه با من خوب رفتار میکنن و دوست دارن منو غیر تو
نمیفهمه خودشه که بی احترامی کرده
بخدا بریدم دیگه