هیچی امیر چون صورتش زخمی بود و از بچه های شرکت جمشید نجات کتک خورده بود همه فکر می کردن کشتن و تصادف پدر شیرین کار اونه بعد از این رفت خونشون و ماشین خودشون رو دید جلوی در و فکر کرد کار برادرش است ولی بعدا فهمید کار سعید است که یکی از بچه های همسایه امیر روی جلوی در خونه میبینه و چون ماشین خونی بود همه جا پر می کنه که امیر آدم کشته و سعید هم رفته بود نصفه نیمه لوش داده بود که تصادف کار بابای امیر است
امیر می شه ماشین باباشو اتیش می زنه و بابای امیر هم طی اقدام و شکایت شیرین می ره زندان
و امیر برای چند وقت از ساواک بیکار می شه
بعد از اون هم وقتی شهرام توی بیمارستان میگه که یه پسری به اسم امیر با ماشین تصادف کرده و بچه همسایه گفته شیرینم می ره خونه امیر و دعوا می کنن با هم و شیرین حرف امیرو باور نمی کنه در آخر هم سعید زنگ می زنه به خونه و تهدید می کنه امیر رو و بهش می گه که می گم اعلامیه رو تو گذاشتی توی شرکت نجات و سر همین پشت تلفن هیچی نمی گه و شیرین شک می کنه می گه حتما مقصر تویی و دیگه اسم منم نیار و از خونه می ره بیرون و امیر چون هنگ بود دنبالش نرفت و
فیلم تموم شد