۲ سال تمام باهم بودیم خیلی رابطه جدی ای داشتیم با کلی خاطره های قشنگ و جورواجور ولی خیلی بهم بی احترامی میکرد توهین میکرد بخشیدمش. ۱ ماه کات کردیم جدا شدیم رفت دختربازی کرد برگشت بازم بخشیدمش با آغوش باز قبول کردم. به دوستش گفته بود فقط دارم ازش استفاده میکنم بعدش ولش میکنم تو چتاشون خوندم اونم گریه کرد گفت بخدا منظوری نداشته از ته دل نبوده بازم بخشیدمش فقط چون میترسیدم نباشه و تنها بشم چون جز اون هیشکیو نداشتم و ندارم. اومد همه آدمای زندگیمو ازم گرفت و تنهام کرد و بهم حس بی ارزش بودن داد ولی من فقط پشتم به اون گرم بود. امروز تصمیم گرفتم تنهایی رو بپذیرم و با همچین آدمی نباشم. نمیدونم هورمونام بهم ریخته یا مودی شدم فقط میترسم ازینکه دوباره بخاطر تنهایی و افسردگی برگردم بهش. خیلی حالم بده تقریبا ۳ سال باهم بودیم.
مودی شدی؟ خر بودی حالا یکن آدم شدی بخدا
عاقلانه ترین کار رو کردی دختر قشنگم
مگبرا منم خیلی بددهن بود از ترس تنهایی باهاش بودم دیگه آخر مجبور به جدایی شدم
آدم زیاده یکی بهتر بگرد چه مجازی چه پارک
منم همینطور
منم همینطور خواهر ولی بجاش ما ۳ـ۴ ماه با هم بودیم من زود فهمیدم
اگه دوباره برگردی و ایندتو سیاه کنی فقط خودت مقصری ن اون
برا انتخابت محکم باش
آدمایی که انقدر راحت دروغ میگن، توهین می‌کنن و بهت حس بی‌ارزشی میدن، هیچ‌وقت لیاقت موندن ندارن.
تنهایی سخته ولی خیلی بهتر از بودن کنار یه آدم اشتباهه.
یادت باشه اون فقط یه فصل از کتاب زندگیته، نه تمومش.
الان وقتشه خودتو جمع کنی، قوی شی و بری سمت یه حال خوب واقعی.
عزیزم ازنظرمن سریعابلاکش کن خودت رومشغول کن اعتمادبه نفست روبالا ببریک لحظه وقت به خودت نده تنهاباشی وفکرکنی مشغول باش کارکن الان دخترایی داریم واسه خودشون تنهایی مستقل هستن شغل دارن ازاین جوررابطه هادورشدن آگاه شدن روی پاهای خودشونن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز