مامانم اینا دیشب اومدن خونمون قبل اومدنشون منوشوهرم بحثمون شد سر خواهرا و خواهرشوهرام ازحرفا و رفتارام ب بدترین شکل حرف و حدیث درمیارن به شوهرم گفتن منم دیدم اینجوریه دارم از حرفا و رفتارایی ک داشتن از شوهرم گله میکنم میگه اونا راس میگن ولی تو نه،اونا هم خونم هستن ولی تو نیستی یه انگشت خواهرزاده هامم با صدتا مث تو عوض نمیکنم چ برسه خواهرام،منم عصبی شدم کلی سرش داد زدم و پرخاشگری کردم،به مامانم اینا نگفتم چیزی از طرفیم حس میکنم خیلی منو بی ارزش کرد،نگید باارامش باخودش حرف بزنید چون هیچوقت اولویتش نبودمو نیستم و وابستگی شدید ب خانوادش داره،بنظرتون چیکار کنم؟