سلام شببخیر خانما. به هم فکریتون نیاز دارم
۲۲ سالمه گذشته خیلی پر فراز و نشیبی دارم . از لحاظ روحی به فنا رفتمو برگشتم فکر میکردم اگه ینفرو بیارم تو زندگیم . زندگیم گل و بلبل میشه و نمیدونستم بدترم میشه... حالا زندگی مشترک و...اینارو بیخیال بشیم. چن ساله همش به دوست و آشنا خانواده میگم میخوام کنکور بدم همش تنبلی میکنم و از زیرش در میرم. هیچوقت سفت و سخت بهش فکر نکردم امشب ۲ ساعت دقیق بهش فکر کردم. نمیتونم اصلا به چیزی جز اون رشته مورد علاقم فکر کنم خیلی سعی کردم برم سمت یه هنر یا رشته ای دیگه ولی نتونستم بهش دل ببندم. اگه شرایط عالی داشتید واسه درس خوندن یه خونه خالی در اختیارتون میراشتن و شام و نهار آماده براتون میاواردن . تو این سن و با اون همه حرف و حدیث فکو فامیل مینشستید واسه هدفتون تلاش کنید؟؟؟؟