تروخدا کمکم کنید
چند وقته شک کرده بودم ولی از ترس روبرو شدن با واقعیت خودمو زده بودم به بیخیالی
چند بار همسایه خا یه پدرشوهرم شکایت کرده بودن از خونه ما بو میاد من قسم خوردم گفتم نه شوهر من از این کارا نمیکنه خوشم همینطور😭😭😭
دو سه شب پیش از پنجره دیدم تو ماشین یه غطی میکنه تا منو دید هول شد😭
از اون شب نه خواب دارم نه خوراک خودشم خیلی ترسیده از اون شب هربار به بهونه سرویس رفتم بیرون که ماشین رو بگردم وقتی میومدم داخل میدیدم پاشده نشسته منتظر منه که بیام بخوابم حتی ساعت سه و چهار صبح از این ترسش بیشتر شک افتاد به دلم
امروز با ماشین شرکت رفت سرکار ماشینو گشتم😭😭😭
پیپر و گل دیدم
خدایا چی سرم اومده😭😭
قبلا هم ازش دیده بودم قسم و قرآن که مال من نیست مال رفیقمه
تروخدا خواهرانه کمکم کنید😭