یه دختردایی دارم تازه نامزد کرده عقده ایه با نامزدش و داییم اینا اومدن تهران خونمون بعد یروز که فامیلامون خونمون بودن دخترخالم هم خونمون بود دخترخالم هم مجرده همسن و سالیم بعد دخترداییم و نامزدش میخواستن برن تهران گردی برا بار دوم بعد دخترخالم گفت ماهم بریم باهاشون خودمون بگردیم اینا هم بگردن ولی مزاحم نشیم جدا بگردیم منم دوس نداشتم برم گفتم باشه نمیدونم جیشد قبول کردم بعد رفتیم اونا اونجا با دوستاشون قرار داشتن دوستاشون اومدن مارو ادم حساب نکردن که نشستیم بعد ما هیجی نگفتیم و یکم بعد به دخترخالم گفتم بیا ما برگردیم اینا خودشون بچرخن حس بد گرفتم ما برگشتیم اومدیم بعد الان زنداییم رفته شهرستان خونشون حرف در اورده چه لزومی داشت این دوتا با دختر منو نامزدش رفتن اینا نامزدن شاید دوس داشتن تنها برن منم الان دلم میخواد برم به دختر خالم اینو بگم بگم تو باعث شدی اینجوری بگه اینا ادم نرمال نیستن خیلی عصبیم چیکار کنم؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
بگو دخترت میخواد نامزد بازی کنه به نامزدش بگه دست بکنه توی جیبش برن هتلی جایی
خونه مردم نره مفت خوری .....
نمیخواد اینطوری برای یه بیرون رفتن عقده ای بازی در بیاره
"هر کسی را ملاقات میکنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمیدانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاشها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلیها در این دسته جا میگیرند 😊