هیچوقت از دوست داشتن شانس نیوردم
دانشجو بودم عاشق بودم حرفی نزدم نگفتم همه شبامو با گریه میخوابیدمو با خدا درد و دل میکردم
با اومدن کسی که خودش میگفت دوست دارم خواستگاریم کرد عشق قبلیمو فراموش کردم الانم این خواستگارم بعد این همه مدت آشنایی به بدترینششکل ممکن با من حرف زد فحش داد تهمت زد. دلم بدجور گرفته از بندهای خدا دردمو به کی بگم