شما حسودی می کنید ب خواهر زاده برادرزاده شوهرتون
مثلا بغلشون کنه بوسشون کنه شبا اونا تو بغلش بخابن
من ک دارم دیونه میشم وقتیم میگم میگه تو خودخواهی مریضی ذهنت مریضه فلان ویسار
خب آخه حسودی نمی کنم اما اینکه همش بغلشون کنه ببردشون تو اتاق بوسشون کنه شبا تو بغلش بخابن روانی میشم 😭
شوهر نکردم ک یتا عن پسند کردم خودایا
چند سالشونه؟
اونا چند سالشونه؟
هرکسی جای خودشو داره
حسودی نکن
ما نوه ها رابطمون با دایی های کوچکم خیلی خوب بود
ولی زمانی که ازدواج کردن
دیگه فهمیدیم باید یه چیزایی رعایت بشه نفر اول دیگه زن داییمونه نه ما
سنی هم نداشتیما بزرگمون ۱۰ سالش بود
خیلی درکت می کنم هعی
دوست قشنگم...
با گارد گرفتن کارو خراب میکنی
با سیاست پیش ببر کارتو
مثلا وقتی بغلش هستی بگو تموم این چهار دیواری امن سهم منه و من نسبت بهش حس مالکیت دارم و حسودم بهش میدونی که؟
ولی اصلا حرفت رو نکشون سمت دلخوریت...
یک وقتایی که دورید وسط پیام و یا تلفنی بگو چقدر دلم برای خونم تنگ شده...خونه امن خود خودم...
و درست زمانی که فکر،میکنی حرفات جو مردانه رو تو شوهرت بیدار کرد...وقتی فهمیدی که اونا اونجان...بهش زنگ بزن لوس شو بگو میخوام تصویری باهات حرف بزنم...بگو نبینم خونم رو دادی دست کسی ها بدجور ناراحت میشم...بیا باهام حرف بزن تا باهم خوابمون ببره...
دیگه خودت میدونی چیکار باید کنی
