بخدا دیگه رد دادم نمیخام نفرین کنم ولی نمیشه دم به دقیقه به بهونه دکتر و امپول و سرم پلاسه خونه ما زنیکه نکبت بشین سر زندگیت دیگه سه تا پسر داره اخرم همه کاراشو شوهر من باید انجام بده انگار فقط دوتا نره خر دیگه بزرگ کرده بقرآن دلم فقط میخاد گریه کنم
بدم میاد ازش متنفرم حالم از اون قیافش بهم میخوره