من تو یه کافی نتی کار میکنم، بعد هرکاری کردم تاکسی گیرم نیومد، همکارم دید ، گفت بیا با بابای من بریم(قبلا یه بار دیگه هم باهاشون رفته بود)
من هرچی گفتم نه اسنپ میگیرم گیر داد که بیا
سوار شدیم بعد منو که دمه در رسوند باباش گفت به من از این مسیر میرسه به کجا؟ من جواب دادم
بعد گفت باید بچرخیم دیگه بعد از این ور بریم دور تر میشه (مسیر خودنشون یه ۳ دقیقه دیر تر شد)
به نظرتون بدش اومد من باهاشون رفتم؟
این اتفاق دیروز افتاد- از دیروز دارم خودخوری میکنم
که چرا رفتم باهاشون
منظورش این بود دیگه با ما نیا و منت سرم گزاشت مگه نه؟ 💔