2777
2789
عنوان

یه کار از پدر یا مادرتون که

504 بازدید | 34 پست

 رفتار یا برخورد یا شیوه تربیتی از پدر یا مادرتون بگید که

 الان که بزرگ شدید فهمیدید چقدر در حقتون لطف داشتن


سنتون را هم بگید لطفا


۳۵ سالمه

مثلا پدربزرگم مغازه داشت کنار خونش  از داخل خونه راه داشت خب هر بچه ای میگه بابابزرگمه و میره بار بار خوراکی برمیداره مثل بچه های عمه و عموم

ولی بابای من می‌گفت بابابزرگ از این راه خرج زندگیشو در میاره هروقت خوراکی خواستین از در خونه میرید بیرون و مث مشتری از در مغازه میاید تو هرچی خواستید میخرید و پولشو میدین

با اینکه وضع مالی خیلی معمولی و نسبتا پایینی داشتیم

پدربزرگم میگفت نه بچه هرچی میخوان بهشون بده بابام قبول نمی‌کرد و این باعث شد چشم و دل سیر باشیم

لطفا اگر نظری از من خوندی حتما و حتما عقل خودت را اولویت بذار. من فقط بخش کمی از ماجرا را شنیدم و تو بخش زیادی از آن را دیدی.                                                                         از صمیم قلبت از خدا بخواه اون همه چیز را با جزئیات میدونه. همه چییییزو ......                                                              پس بهترین یاری دهنده خودشه.                          

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من ۴ سالم بود دامادمون اومد تو خانوادمون

از همون اول کل خانوادم نزاشتن باهاش صمیمی شم داداش بگم دست بدم و اینا

الان میفهمم چرا:))

اصلا نمیگم بهم چشم داره یا نگاه بد داره ها نه اصلا ولی تازه دارم میفهمم ذات درستی نداره با اینکه کاریم نداره

فقط 36 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

_بیا از این سیاره یواشکی برویم.فضای خالی بین ستارگان از همه جا برایمان امن تر است🫧.คՈɿɱ

۲۰ سالمه یبار ی کاری کردم ک مجازاتم‌ مررررگ بود در این حد بد

مامانم هیچی بهم نگفت و حتی سرزنشم نکرد و انگار بیشتر از خودم شرمنده شدم بنظرم ی وقتایی باید گذشت کنیم و بچه هارو سرزنش نکنیم

وقتی تو میگویی وطن بوی فلسطین میدهی من کی نژاد عشق با تازی برابر میکنم وقتی تو میگویی وطن از چفیه ات خون میچکد من یاد قتل نفس با الله و اکبر میکنم وقتی تو میگویی وطن شهنامه پر پر میشود من یاد فردوسی ان پیر دلاور میکنم وقتی تو میگویی وطن من خاک بر سر میکنم گویی شکست شیر را از موش باور میکنم ٫ زنده باد ایران و ایرانی ، درود بر کوروش بزرگ❤️

مامان وبابام اهل مسخره کردن کسی نبودن وقتی مهمون میومد از ته دل خوشحال میشدن به دستای کسی سرسفره نگاه نمیکردن .براشون مهم نبود کی چقدر طلا داره وخونه وماشینش چه شکلیه کلا فقط فکر مهمونی رفتن و مهمونی دادن ومسافرت وتفریح بودن تمام طول مجردیم خوشبخت ترین بودن. بعداز ازدواجم فهمیدم دنیا چقدر جای کثیفیه

هر وقت با پدرم بیرون میرفتیم ب ادمای پیر یا بچه هایی ک تاب سوار میشدن تنهایی و نیاز داشتن کسی هولشون بده

یا حتی موقعی ک بیکار بود بچه های همسایه رو کمک میکرد

بارها تو مترو ب ادما راه نشون میداد 

و بارها شده بود میوه یا غذا ب همسایه امون ک ضعیف تر بودن بدیم اونم ما بچه ها میبردیم بدیم

و این شد ک ما ها شدیم دستو دل باز ک کمک مردم میکنیم

اما خب پدرم ی چیزیو یادمون نداد اینکه مهربانی زیادی باعث میشه ازمون سو استفاده بشه و از من شد

همیشه مادرم میگفت  مهمون از روت وارد میشه ن از درب 

منظورش این بود ک با مهمونت با روی گشاده و خندان استقبال کن 


یا میگفت هروقت گفتن دَنگی تو برندار لَنگی 

یعنی وقتی جایی دیقه ۹۰ دعوت شدی نرو و بگو کار دارم 

ک بفهمن باید زودتر اعلام کنن 

الان ک ۳۰ سالمه ب حرفاشون رسیدم 

عمق فاجعه اونجاست که ما دهه هفتادیا داریم پرونده طلاق دهه هشتادی هارو میبندیم( -_-)درخواست دوستی پذیرفته نمیشود حتی شما

یادمه یبار بی اجازه یکم از پول خرید نون رو واسه خودم السکا خریدم اومدم خونه چنان متکی چنان متکی از باباجانم خوردم که الان با چهل سال سن هنوز یادمه دردش!!!!

باعث شده واقعا الان از پس انداز خودم بخلم بردارم یا از شوهرم می‌گیرم بگم میخام چی بخرم یا چیکار کنم

الان دخترمم یاد گرفته تقریبا واسه کاراش توضیح میده

سراسر زندگيشون لطف بوده حيف كه الان نيستن

واقعا روحشون شاد پیش خدا روسفید باشن حقشون حلال

دوست داشتم بابام الان بود😔

لطفا اگر نظری از من خوندی حتما و حتما عقل خودت را اولویت بذار. من فقط بخش کمی از ماجرا را شنیدم و تو بخش زیادی از آن را دیدی.                                                                         از صمیم قلبت از خدا بخواه اون همه چیز را با جزئیات میدونه. همه چییییزو ......                                                              پس بهترین یاری دهنده خودشه.                          

جلو چشم کسی غذا نخوردن رو مخصوصا بچه ها

اگه بچه خوراکی دست ما میدید عذاب وجدان مامانم رو میکشت و تا به اون بچه اون خوراکی رو تعارف نمی‌کرد آروم نمی‌گرفت

با اینکه وضع مالی مون خوب بود تو ۱۲ سال مدرسه فقط لقمه نون و پنیر و گردو بهمون داد که خوراکی نباشه که کسی ببینه دلش بخواد

خدایا:عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار...... علی شریعتی 

مستقل بارم اوردن 

نزاشتن با جنس مخالف ارتباط بگیرم و راحت باشم با پسرای فامیل که بزرگترین لطف در حقم بود 

بین منو و داداشم فرق نزاشتن یادم نمیاد به داداشم حسادت کرده باشم و میگفتن تو مادر دومش هستی .انقدر که دوسش داشتم 

 


یه دل میگه برم برم       یه دل میگه نرم نرم       طاقت نداره دلم دلم       بی تو چه کنم            پیش ای عشق زیبا زیبا          خیلی کوچیکه دنیا دنیا         با یاد تو ام هرجا هرجا      ترکت نکنم            سلطان قلبم توهستی توهستی       دروازه های دلم را شکستی شکستی         پیمان یاری به قلبم تو بستی تو بستی  با من پیوستی 

هیچ وقت حرف دیگران رو توخونه نزدن ماهم حرفی میزدیم میگفتن حرف خودتون رو بزنید بعد اگه وقت داشتید درم ...

چه عالی

لطفا اگر نظری از من خوندی حتما و حتما عقل خودت را اولویت بذار. من فقط بخش کمی از ماجرا را شنیدم و تو بخش زیادی از آن را دیدی.                                                                         از صمیم قلبت از خدا بخواه اون همه چیز را با جزئیات میدونه. همه چییییزو ......                                                              پس بهترین یاری دهنده خودشه.                          

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز