از خدا بخا
هزار برابر میریزه رو سرت
شوهر من ۵ تا پسرن یه دختر
تو خانوادشون اولین کسی که خونه خرید شوهر من بود چون همیشه میگفتم چشمت به دست خدا باشه نه پدرمادرت (دقیقا مثل داداش بزرگم) ما خونه گرفتیم ماشین گرفتیم اونیکی ها که همش از پدرمادرشون انتظار کمک داشتن همشون مستأجر موندن
تا پارسال که دیدن از پدرمادرشون بخاری بلند نمیشه قید طمع رو زدن زمینشون روفروختن دوتاشون خونه گرفتن
دوتاشون فعلا مستاجرن دلشون نمیاد طلاهاشونو بفرشون خونه کوچیک بگیرن میگن مردم مسخرمون میکنن