یه چیز دیگه یادم اومد .آخه تنها کادوی مادر شوهرمو پس نداده رفته کادوی خواهر دیگشم پس داده (به خاطر گلگی مادر شوهرم ) .
منم یه بار کادوی یکی را پس دادم 😀 اونم به خاطر بگو مگویی که داشتیم و حرفی که زد من هم بهم بر خورد که تو که این حرفو میزنی دیگه کادو فرستادنت چیه؟؟ (قبلش کلی کادو به عنوان سوغاتی فرستاده بود) هدفم هم این بود که یعنی منو با این چیزا نمی تونی خر کنی
مادرشوهرت نباید به تو میگفت
شتید دو تا خواهر بهم دعوا دارن تورو چرا ناراحت میکنن
حالا با این حساب منم رفتم داخل بی فرهنگ ها؟؟ 😀😁😂 ولى عیب نداره به من خیلی ها حق دادن 😀😁😂
چقدر اين خاطره ها بده
همين حدود بيست سال پيش پدربزرگ خدابيامرزم با پدرم بحثشون ميشه بعد چند روز قبل بحثشون روز پدر بوده ما نوه ها براي پدربزرگمون كادو برده بوديم بحثشون هيچ ربطي به كادو نداشت ها ولي پدربزرگم كلا خيلي حساس بودن كادو هارو اوردن خونمون تو حياط گذاشتن رفتن يادمه بابا مامانم خيلي دلشون شكست چون اون موقعا خيلي دستشون هم مثه الان باز نبود با كلي ذوق شوق باهمون حقوق كمشون خريد كرده بودن:( دلم خيلي براي بابام سوخت
خلاصه اش اینه که یکی دوسالی بود کارهای مالی یکی از فامیل ها را انجام میدادم خودشون خارج بودن البته بدون هیچ چشم داشتی و فقط رو حساب دوستی مثلا قسط هاشون را پرداخت می کردم (البته از حساب خودشون) یا اگر کاری تو سفارت داشتن واسشون انجام میدادم بعد سر یه اختلافی با یکی دیگه به این گفتم که تو ک میدونی حق با منه حداقل تو هم یه چیزی بگو برگشت گفت مگه من وکیل توام؟؟؟؟ گفتم آهان پس واسه گفتن دو کلمه حرفم باید وکیل بود!! دیگه تمام مدارک بانکی و کارت هاشون و سوغاتی هاشو (آکبند) بردم دادم به یکی از نزدیکان و گفتم منم وکیل کسی نیستم با چار تا کادو هم خر نمیشم همین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
