من سه هفته پیش رفتیم مهمونی بعد وارد جمع که شدم همه بهم نگاه کردنو خلاصه دختر عمه ناتنیم خیلی بزرگتر از من و دوتا پسر دار و یه دختر خیلیییییییییی ثروتمندن خیلیییی پولدارن و هیجوقت منو تحویل نمیگرفت و یهو یکی از فامیلا برگشت گفت که من میخوام هفته دیگه دوشنبه بینی مو عملکنم دختر عمه ام شروع کرد با من صحیت کردن چون خیلی ثروتمند هستن زیاد رفتو امد نداریم و پرسید که چندسالتو چیکار میکنی درس میخونی و بی مقدمه از پسر بزرگ نشست تعریف کردن که اره پسرای من کارین فلان اینا بعدش تصمیم گرفتا با ماشین ما بیاد به بهونه اینکه ماشینم جای پارک نداره فلانو اینا بعدش یهویی گفت هفته دیگه دوشنبه بیاین خونه ماو مارو دعوت کرد که من گفتم من عمل بینی دارم بعدش چند روز گذشت بهم زنگزد که ارع من دوس دارم شخص خودت باشی برای همین هفته دیگه دوشنبه گذاشتیم که من عمل بینیم تایمش عوض شد دوشنبه افتاد 27 اردیبهشت که من فکر کرده بودم این شنبه اس 19 اردیبهشت که گفتم بازم نمیتونم بیام چون عمل بینیم افتاد برای شنبه که اونم گفت نمیشه کنسل کنی فلان که تو باید باشی منم گفتم باشه میذارم عملو یه روز دیگه حالا بگذریم کل خانواده ام مامان بزرگم و بابامو همه خوشحالل که اره قصدشون خواستگاری و تو باید بهترین لباسو اینا رو بپوشی بهترین رفتارو داشت باشی حالا من باید چطوری برخورد کنم و میکاپم چطوری داشت باشم لباس خریدم یه شومیز قرمز پرنسسی یا دامن چرم
خیلی ادمای با ادبی هستن و احترامو رفتار براشون مهم تروووو خدا کمک کنین