بچه ها توروخدا گزارش نزنید فقط راهنماییم کنید
من پنج ساله با ی پسری تو رابطم و هنوز رسمی نکرده رابطه رو چون شرایط مالی خوبی نداره یعنی کلا خوب نیس، بعد درخاست رابطه ج ن سی از معذرت میخام عقب رو کرده و میگه تو زنمی و باید نیازمو برطرف کنی گفتم بیا نامزدم کن بعد گفت ن تو اعتماد نداری من می‌گیرمت،من چکار کنم، میگه رفیقم یه ساله با یکیه رابطه داشتن اونوقت تو نه
بگو گوه نخور
ببین کسی جای تو نیس و با کفش تو راه نرفته
خودت بشین سبک سنگین کن ببین با توحه ب شرایط رابطتون این کار درسته؟؟ ببین اصن خودتم اینقد تمایل ب رابطه داری یا فق اجبار از سمت اونه؟؟
چطوری اعتماد میکنی که خرش از پل گذشت،نذاره بره؟!
بگو چجوری زنتم ک ن ازم خواستگاری کردی
ن اسمم توو شناسنامه اته
ن زیر ی سقفیم
ن خونواده هامون ما رو زن و شوهر میدونن؟
بگو پسر خاله این کلکا دیگه قدیمی شده
دوست عزیزم خواهرانه این اشتباه نکن ببین من توی پونزده سالگی تا ۱۷ سالگی دوست پسر داشتم پسره پدرش نمایشگاه ماشین داشت من عاشقش بودم در حد اینکه بهدخاطرش خودکشی کردم این اشتباهی که تو درموردش حرف میزنی سر من اومد من خریت کردم هیچ کس دوست نداره در موردش حرف یزنه اما من میگم چون تو شبیه منی من الان ۲۴ سالمه و توی همه این سال ها شقاق مقعدی داشتم مک کم خونی شدید گرفتم به خاطر خونریزی موقع دفع این مشکل منو نابود کرد فقط به خاطر عشق بی پایه و اساس اون ادم میخواست با من ازدواج کنه و من مطمئن بودم میکنه ولی وقتی خرش از پل گذشت یهو عوض شد یهو جا زد من بعد اون افسرده شدم مریض شدم با دو سه نفر دیگم رفتم تو رابطه اما فقط قصدشون سو استفاده بود الان یه ساله ازدواج کردم حتی این موضوع برام کلی مشکل ایجاد کرد و خیلی جاها حق حرف نداشتم چون قبل ازدواج رابطه داشتم لطفا این ظلم به خودت نکن تروخدا خام نشو گول نخور اون دروغ میگه این صحبتاش برای من تکراریه این راهو من رفتم داغون شدم
