[چنين گستاخ ميگويی؟ خلیج فارس میخواهی؟
بدان اين را ميان آبهای نيلگونش غرق میگردی
سر راه صدايت را
ميان راه تاريک گلو بندم
همان گونه كه روم باستان از پای افكندم
تورا بر خاک بنشانم
به پيش آن دروغين رب بی چيزت
سيه روزت بگردانم
تو را بر خاک بنشانم
نميدانی نميدانی من و هممیهنان من
به پاس یک وجب زين خاک جاويدان
چه خون ها خونبهای اين سرا كرديم
خليج فارس ميخواهی؟
چنين گستاخ ميگویی؟ بدان اين را ميان آبهای نيلگونش غرق میگردی]